محسن اعلایی اکنون ۴۸ سال دارد و بیش از ۳۰ سال است که دست‌هایش را وقف قلم‌زنی کرده و انگار هیچوقت هم نمی‌خواهد و نمی‌تواند دست از این هنر بکشد و تازه خیال‌های تازه ای برای روستای دولت آباد و مردم و جوانان آنجا دارد و می‌خواهد تا آنجا که توانش اجازه می‌دهد این هنر را آموزش دهد.

پایگاه خبری دورشهر قم – حسیبن طالب علی: هنرهای مختلفی سرتاسر جهان وجود دارد، هنرهایی که در هر کشور بسته به فرهنگ و اعتقادات آن رشد کرده و رونق گرفته است. جدا از هفت هنر اصلی هنرهای خلاقانه و زیبای ریز و درشتی در دنیا پیدا می‌شود که چشم‌ها را خیره می‌کند. آدم‌های مختلفی هم سرتاسر جهان وجود دارند، آدم‌هایی که میانشان پزشک و کارگر و معلم و خانه دار پیدا می‌شود، هنرمند هم پیدا می‌شود. هنرمندانی که با روح‌ها سر و کار دارند، با دل و قلب و عشق، هنرمندانی که صبح‌ها به امید آفرینش یک اثر چشم باز می‌کنند و شب‌ها با آرامشی ناشی از خلق آن هنر به خواب می‌روند. هنرمندانی که گاه از فروش آثارشان به چند نفر برای حمل پول‌ها نیاز دارند و گاه همینکه نانی باشد که در عشق بزنند و بخورند راضی‌اند.

ایران، از قدیم الایام مهد هنر و هنرمند است. از نقاشی و معماری و موسیقی و شعر گرفته تا قلم‌زنی… قطعاً آثار قلم‌زنی را تابحال بارها دیده‌اید؛ قلم‌زنی و طرح‌های خیره کننده روی اشیای فلزی. هنری چشم‌نواز که نیازمند دست‌هایی پر از مهر و عشق است. در اصل قلم‌زنی عبارت است از تزئین و کندن نقوش بر روی اشیاء فلزی به ویژه مس، طلا، برنج و… به عبارت دیگر ایجاد خطوط و نقوش به وسیلۀ قلم با ضربۀ چکش بر روی اجسام فلزی. قلم‌زنی پیشینه ای بسیار قدیمی دارد؛ زمان سکاها متولد شد و تا به امروز همچنان در میان هنرهای ایرانی می‌درخشد و این درخشش را مدیون هنرمندان قلم‌زنی هستیم که بی چشم داشت و با مشکلات فراوان این روزها همچنان مشغول زنده نگه داشتن این هنر هستند.

یکی از این هنرمندان دلسوز قلم‌زنی ساکن استان قم است. محسن اعلایی اکنون ۴۸ سال دارد و بیش از ۳۰ سال است که دست‌هایش را وقف قلم‌زنی کرده و انگار هیچوقت هم نمی‌خواهد و نمی‌تواند دست از این هنر بکشد و تازه خیال‌های تازه ای برای روستای دولت آباد و مردم و جوانان آنجا دارد و می‌خواهد تا آنجا که توانش اجازه می‌دهد این هنر را آموزش دهد.

محسن اعلایی در مورد سابقه هنر قلم‌زنی و شروع کارش گفت: از بچگی و از همان دوران تحصیل به این هنر علاقه داشتم. ۱۲ سالم بود که اولین بار قلم‌زنی را روی آینه انجام دادم و کم کم با استفاده از میخ توانستم طرح یک گل پنج پر را بکشم و این اولین کار من بود و کم کم توانستم قلم‌زنی روی چوب را یاد بگیرم. آنجا بود که احساس به یادگیری کامل قلم‌زنی روی فولاد و مس و دیگر فلزات در من شدید شد و برای ارضای نیاز آموزشم در سال ۶۸ به اصفهان رفتم اما متاسفانه آنطور که باید نشد و در اصفهان هیچکس قبول نکرد به من قلم‌زنی آموزش دهد. حتی بعضی جاها در قبال آموزش دیدن کار کردم اما در آخر چیزی به من یاد نمی‌دادند.

وی ادامه داد: در آخر با پافشاری بر روی علاقه‌ام توانستم در همین استان قم در کنار چندین استاد قلم‌زنی روی اشیاء مختلف را یاد بگیرم و کارهای سه بعدی انجام دهم.

اعلایی از مشکلات هنرمندان می‌گوید، مشکلاتی که این روزها با وجود شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه گریبان همه را گرفته. دل پری دارد از بی مهری‌هایی که نسبت به دستان هنرمندش می‌شود، از بی محبتی‌های مسئولین نسبت به هنرمندانی که فرهنگ یک مملکت را رونق می‌دهند. او آرزوها و اهداف بزرگی در سر دارد و قلب مهربانش مبدأ تمام این هدف‌هاست.

دل نگرانی‌اش زنان سرپرست خانواده و بچه‌های بی سرپرست و بد سرپرست است و اعتقاد دارد با آموزش این هنر به علاقه‌مندان و محتلجان به کار هم اشتغالزایی برای این دسته از جوانان و زنان و مردان صورت می‌گیرد و هم هنر قلم‌زنی در استان قم رشد چشم‌گیری می‌کند.

اعلایی در این باره گفت: چند سال پیش در جلسه حل مشکلات هنرمندان قم پیشنهاد دادم که با حقوق ۲ میلیون و بیمه بازنشستگی با وسیله نقلیه خودم تا دور دست‌ترین مناطق قم بروم و به افراد نیازمند آموزش بدهم تا هم کسب درآمد کنند و هم قلم‌زنی توسعه پیدا کند اما کسی از پیشنهاد من استقبال نکرد وگرنه قطعاً قم اکنون در قلم‌زنی زبان‌زد شده بود.

آثار هنری تولید شده توسط دست‌های هنرمند او به آلمان، انگلیس، هند و کشورهای عربی صادر می‌شود و ماهانه تولیدات بسیاری دارد. مدتی است که کارگاه داخل شهرش را جمع و جور کرده و خانه نوبهارش را فروخته و به روستای دولت آباد کوچ کرده است. حال جسمی‌اش چندان خوب نیست و می‌گوید زندگی بکر روستا حالش را بهتر می‌کند. البته که دلیل اصلی مهاجرتش به روستای پدری، تأسیس کارگاه در روستا و کسب رضای خداست و چیزی نمانده تا کارگاهش تمام شود.

وی خاطرنشان کرد: هیچ ارگانی قبول نکرد وام برای ساخت و ساز کارگاه و برای هزینه‌های بالای درمانم بدهد. خودم و دوستانم آجر بالا انداختیم و از پول فروش ماشین و منزل توانستم خرج داروها و ساخت کارگاه را بدهم.

اعلایی از بی مهری نسبت به هنرمندان دل پری دارد و در مقابل ممنون خانواده و همسرش است که در تمام شختی های این کار پشتش را خالی نکرده‌اند؛ همسری تحصیل‌کرده و دلسوز که او پیشرفتش را مدیونش است.

جالب اینجاست که او جزو آن فروشندگانی است که این روزها کمتر دیده می‌شوند، چرا که با وجود بالا رفتن قیمت مواد اولیه خصوصاً از زمان شیوع کرونا تا کنون او قیمت اثار هنری‌اش را همان قیمت قدیم نگه‌داشته و می‌گوید هدفش از این کار این است که در این اوضاع اقتصادی حداقل مردم یک هدیه بتوانند برای هم بخرند. از انسانیت می‌گوید و تاکید دارد اگر همه مردم قلبشان برای هم بزند هیچ فشاری احساس نمی‌شود.

یقیناً این قلب پاک هنرمندان و دیگر انسان‌های روی زمین است که هنوز محبت را روی زمین باقی نگه داشته و مطمئنیم محسن اعلایی‌ها می‌توانند بیشتر باشند و می‌توان دستشان را گرفت تا نهال مهربانی و هنر در جای جای استان قم روییده شود.